چگونه از پیشرفت ها و ناتوانایی های یک دهه گذشته در افغانستان آموخت

This page in:
چگونه از پیشرفت ها و ناتوانایی های یک دهه گذشته در افغانستان آموخت


افغانستان در یک دهه یی گذشته شاهد پیشرفت های زیاد بوده اما در عین زمان با عقب گرد های نیز رو برو شده و فرصت های را نیز از دست داده است .
 
در کل، وضعیت اقتصاد بزرگ و امنیت افغانستان از سال ۲۰۰۷ میلادی به بعد را میتوان به دو مرحله متمایز تقسیم کرد: قبل و بعد از انتقال مسولیت های امنیتی در سال ۲۰۱۴، زمانیکه نیرو های بین المللی مسوولیت های امنیتی را به نیرو های امنیتی ملی افغانستان سپردند .
 
مرحله قبل ازانتقال مسولیت های امنیتی شاهد رشد بلندتر اقتصادی (در سال ۲۰۰۷ تولید ناخالص سرانه ۶۳ درصد رشد نمود) وضعیت امنیتی نسبتاً پایدارتر بود. از سال ۲۰۱۴ به بعد رشد اقتصادی رو به رکود بوده که پایین تر از میزان رشد جمعیت در این کشور است و همچنان وضعیت امنیتی با گذشت هر روز وخیمتر گردیده است. بعد از خروج بخش بزرگی از نیروهای بین المللی و کاهش دوامدار کمک ها در بخش امنیتی و ملکی بعد از سال ۲۰۱۲، وضعیت اقتصادی ضربه محکم و بزرگی را متحمل شد که  اکنون تلاش ها برای بیرون رفت از آن آدامه دارد .
 
هم  زمان با این، رفاه عامه را نیز میتوان به دو بخش متمایز دسته بندی  کرد.

با وجود رشد بلند اقتصادی و وضعیت امنیتی نسبتآ  پایدار در مرحله قبل از انتقال مسولیت های امنیتی به نیروهای افغان، این مرحله یک فرصت از دست رفته برای کاهش فقر بود چون قشر فقیر جامعه نتوانستند از کمکهای جامعه جهانی بصورت یکسان مستفید شوند. باوجود برخی پیشرفت ها به  ویژه در بخش توسعه انسانی، چالش های مانند عدم موجودیت فرصتهای اشتغال موثر، بیسوادی، سطع پایین تعلیم و فشارهای بلند رشد سریع  نفوس، فراگیر باقی ماند.
 
وضعیت رفاه عامه بین سال های ۲۰۰۷ و ۲۰۱۱ وخیمتر گردید چون رشد به دست آمده به نفع قشر فقیر تمام نشد. افغانستان بعد از مرحله انتقال مسولیت های امنیتی افزایش شدیدی را در میزان فقر تجربه کرد، طوریکه میزان فقر از ۳۸ درصد در سال ۲۰۱۱ به ۵۵ در صد در سال ۲۰۱۶ افزایش یافت . در سال ۲۰۱۶ در حدود ۱۶ میلیون افغان زیر خط فقر زندگی می کردند که در مقایسه با سال ۲۰۱۱ این رقم پنج میلیون نفر افزایش را نشان میدهد.
 
اکثریت افغانها از مزایای رشد اقتصادی مستفید نشده اند
رفاه ۸۰ درصد جمعیت دارای اقتصاد پایین که ناشی از رشد ارایه خدمات بوده، در یک دهه گذشته با کاهش دوامدار درآمد عواید سرانه مواجه شده، بدون تاثیر میماند.  در سال های که میزان رشد اقتصادی بلند بود فقط ثروتمندترین ها (۲۰ درصد جمعیت) که در شهر ها و برخی مناطق دیگر زندگی می کردند بهبودی را در وضعیت زندگی شان تجربه کردند.

بین سال های
۲۰۰۷ و ۲۰۱۱، فقر در میان افغان های شهر نشین به طور اوسط ۲ درصد هر سال کاهش یافت. افغان های که در ساحات مرکزی، شرقی و شمالی کشور زندگی میکردند نیز از این سال های رشد اقتصادی نفع بردند. گراف فقر بین سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۱۱ بطور اوسط ۳ درصد هر سال پایین آمد.

Afghans kinds in central Daykundi Province
کودکان در ولایت دایکندی. عکس: شرکت مشورتی رومی/ بانک جهانی

بعد از انتقال مسولیت های امنیتی، تمام افغان ها چه دارای وضعیت اقتصادی خوب و چه دارای وضعیت اقتصادی وخیم با مشکلات زیاد روبرو شدند.
 
با این حال، کسانی که در سال های قبل از انتقال مسولیت های امنیتی درآمد بیشتر داشتند، زیان های قابل توجهی نسبت به رفاه که آنان دریافت کرده بودند متحمل شدند؛ زیرا فرصتهای که به امنیت بین المللی و کمک های بین المللی مرتبط بود بین سال های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶  به شدت کاهش یافت.
 
به طور مشابه، پس از مرحله انتقال مسولیت های امنیتی، میزان فقر در مناطق شهری ۱۰ درصد افزایش یافت در حالیکه این میزان در مناطق غیر شهری ۸ درصد افزایش یافت. مناطق مرکزی، شرقی و شمالی که در جریان دوره رشد اقتصادی بیشترین منفعت را بردند، بزرگترین ضرر را در جریان کاهش رشد اقتصادی با افزایش ۱۰ درصدی فقر در مقایسه با افزایش ۶ درصدی در دیگر مناطق متحمل شدند.
 
  دورنما: فعالیتهای اقتصادی باید گسترش یابد تا همه از آن بطور یکسان مستفید شوند
میزان بلند فقر در حال حاضر نشان دهنده تاثیرات متقابل رکود اقتصادی، افزایش فشار جمعیتی و وضعیت بد امنیتی در شرایطی است که اقتصاد و جامعه ناتوان شده و سرمایه انسانی و معیشت آنها در دهه های جنگ و بی ثباتی ریشه کن شده است .
 
چالش بزرگتر عدم  رشد اقتصادی همه شمول و فراگیر بوده طوریکه بخش اعظم  افغانها از این رشد محروم مانده اند. به نظر می رسد رشد در افغانستان، تا کنون تنها ۲۰ درصد جمعیت ثروتمند را تحت پوشش قرار داده، افزایش و کاهش مصرف این جمعیت وابسته به تولید ناخالص داخلی سرانه این کشور میباشد.
 
در جریان مرحله اول، ابتدار رشد به وسیله خدمات پیش میرفت و با رشد سکتور زراعت بسیار ناپایدار (شکل ۱) مشخص می شد.
 
شکل اول: سهم گیری در تولید ناخالص سرانه بر اساس سکتور، ۲۰۱۷-۱۶

Contribution to GDP growth, by sector, 2007-16
منبع:  اداره ملی احصاییه و معلومات تخمین های کارمندان بانک جهانی از حساب های ملی و گزارش ملی خطر و اسیب پذیری سالهای ۰۸/۲۰۰۷ و ۱۲/۲۰۱۱ و همچنان سروی وضعیت زندگی افغانها ۱۷/۲۰۱۶

رشد بر اساس اقتصاد خدماتی بین سال های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲ به نفع فقرا نبود: در برابر هر یک درصد افزایش تولید ناخالص داخلی سرانه، فقر در این دوره، ۰،۲ درصد افزایش یافت . از زمان انتقال مسولیت های امنیتی  که در آن زمان ارایه خدمات یگانه عامل رشد اقتصادی بود ، سطح رشد به یک درصد در سال کاهش یافت، در حالی که سایر بخش های اقتصادی عملا متوقف شده بودند.
 
در نتیجه، بین سال های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۶، هر یک درصد کاهش تولید ناخالص داخلی سرانه با افزایش ۶،۵ درصدی فقر همراه بود. در کل دهه گذشته به طور اوسط، هر درصد رشد، با عین درصدی افزایش در فقر همراه بود (شکل ۲).

اگر روند مشابهی از تقسیم غیر عادلانه رشد ادامه یابد، در اینده رشد اقتصادی باعث کاهش فقر نخواهد گردید.

شکل ۲: روند فقر و تولید نا خالص سرانه،۲۰۱۷-۱۶

 Trends in poverty and GDP per capita, 2007-16
منبع:  اداره ملی احصاییه و معلومات تخمین های کارمندان بانک جهانی از حساب های ملی و گزارش ملی خطر و اسیب پذیری سالهای ۰۸/۲۰۰۷ و ۱۲/۲۰۱۱ و همچنان سروی وضعیت زندگی افغانها ۱۷/۲۰۱۶

بخاطر رویدست گرفتن پلانهای مناسب در اینده ما نه تنها باید محرکه های اقتصادی را رشد دهیم، بلکه باید از شیوه های استفاده کنیم که این رشد را بیشتر عادلانه و متوازن  سازد. این بدین معناست که سرمایه گذاری ها باید در بخش های که می تواند فرصت های شتغلی و درآمد را در سراسر کشور، به ویژه برای فقیرترین افغان ها ایجاد نماید، صورت گیرد.
 
بنابراین تعهد محکم نیاز است، تا رشد را با اجرای پالیسی هایکه مصرف ۵۰ درصد جمعیت (دارای اقتصاد پایین) را نسبت به مصرف جمعیت (دارای اقتصاد بلند) به حد اکثر برساند تا این وضعیت را به نفع مردم فقیر تغییر دهیم.
 
تلاش های انکشافی در تمام برنامه  ها باید بالای جمعیت ۵۰ درصدی (دارای اقتصاد پایین) متمرکز گردد، تا یک رویکرد متفاوت ایجاد گردیده و در شهرها و سکتور خصوصی  سرمایه گذاری  صورت گیرد .
 
افغانستان دارای یک کتله بزرگ جوان در سطح جهان محسوب گردیده و نزدیک به دو بر سه حصه جمعیت افغانستان زیر سن ۲۵ و نیم جمعیت آن زیر سن ۱۵ است. جوانان افغان داری ظرفیت های پوشیده اند و میتوانند که یک سرمایه بزرگ انسانی را ارایه کرده  و در صورت استفاده درست منجر به رشد و خوشبختی در کشور خویش شوند.
 
بدون شک حضور شمار زیادی از افغانها در بازار کار میتواند افغانستان را متوازن و با ثبات سازد.
 
در حال حاضر ۴۸ درصد قشر فقیر  و ۴۲ درصد تمام جمعیت کشور  در سکتور زراعت مصروف کار اند .
 
سکتور زراعت باید پیشرفت کند، تا اقتصاد بازسازی گردد، زمینه های اشتغال به و جود آید  و در نهایت مشکل عدم مصؤنیت غذایي رفع شود .
 
به منظور پیشرفت در سکتور زراعت نیاز است، تا در راستای افزایش حاصلات از بذر های اصلاح شده و با میزان حاصلات بیشتر، گندم آبی، باغداری، افزایش تولیدات مالداری، وتامین ارتباطدهاقین به مارکیت ها سرمایه گذای صورت گیرد.
 
بهبود وضعیت امنیتی و همکاری دولت افغانستان با جامعه بین المللی زمینه را برای  رشد پایدار مساعد و اتکاء به کمک های  بین المللی را کمتر میسازد  در حالیکه بهره گیری از موقعیت ستراتیژیک و منابع طبیعی افغانستان نیز بیشتر فراهم شده میتواند.
 
انتقال مسالمت آمیز پروسه های سیاسی یکی از پیش شرط ها برای تامین امنیت و صلح بهتر در افغانستان پنداشته شده و یک حرکت به سوی رفاه وخوشبختی در این کشور میباشد .


Authors

Shubham Chaudhuri

Country Director for Nigeria

Join the Conversation

The content of this field is kept private and will not be shown publicly
Remaining characters: 1000